امان از قضاوت هامان...
دخترک در بیمارستان ماند.کمی گذشت...
یکی از پرستارها ی بیمارستان بعد از مدتها گشتن دکتر را پیدا کرد تا از او تشکر کند. پرستار به دکتر گفت: بعد از اینکه این دختر رو آوردند بیمارستان خواب دیدم که مردی یه سبد پر از سیب دستشه و از من خواست که از طرف او ازشما بابت نگه داشتن دخترک تشکر کنم!
دخترک دختر شهید بود ...