الوعده وفا...
کیف کنید که همچین امامایی داریم! داستانی که تو پست پایین قولشو داده بودم :
ساکن اصفهان بود و آن روزها اصفهان پر بود از مسلمانان سنی مذهب. از عبد الرحمن اصفهانی پرسیدم: چه شد که شیعه شدی؟
جواب داد خیلی فقیر بودم. روزی متوجه شدم قافله ای عازم سامرا است،با آنها راهی شدم تا شاید به پولی برسم.
وارد سامرا که شدیم شلوغ بود. مردی را که دستش بسته بود بین یک مسیر که مردم باز کرده بودندمی بردند. پرسیدم کیست؟
گفتند "علی بن محمد الهادی" است.باز پرسیدم چه سمتی دارد؟گفتند: امام شیعیان است، متوکل دستگیرش کرده تا بکشدش.
از دور که نگاهش کردم دیدم به زمین خیره شده، ناگاه محبتش را در دلم حس کردم و در دل برایش دعا کردم که خدا شر متوکل را از سرت باز کند.
چند لحظه بعد به مقابل من رسید و سرش را بلند کرد و فرمود:خداوند دعای تو را به اجابت برساند.عمر طولانی و مال و اولاد فراوان به تو بدهد.
سالها گذشت و اکنون ثروت فراوان و بیش از ده فرزنددارم. وقتی توجه ناچیز من را اینگونه جواب داد امامت را پذیرفتم. (مکیال المکارم، ج 1، ص 386)
یادمان باشد امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پسر امام هادی(علیه السلام) است و دعاهای فرج ما دعا به خودمان است.
به کوری دو چشم آن حقیری که از فرط حقــارت بد دهان است
به هر دیوار این دنیا نوشتیم "نقـــی" زیبا ترین نام جهان است
ادامه ی مطلب یکم دانشجوییه! هم لینکیای غیر دانشجو واقعاً شرمنده ...